منوچهر نوذری

رسیدن آذرماه برای طرفداران دو آتشه دوبله،تداعی کننده خاطره تلخ ازدست دادن دو هنرمند فقید در این عرصه است.زنده یادان "علی حاتمی" و "منوچهر نوذری".شاید در نگاه اول باعث شگفتی باشد که نام علی حاتمی چه دخلی با فن دوبلاژ دارد؟ همگان حاتمی را به عنوان نویسنده،کارگردانی توانا و مولف در سینمای ایران می شناسند تا این که مدیر دوبلاژ،دوبلور یا یکی از عوامل فنی آن باشد اما علاقه و اشتیاق علی حاتمی به هنر دوبلاژ و استفاده همیشگی از صدای دوبلورها به جای هنرپیشه های آثارش (به غیر از از فیلم دلشدگان که صدای سرصحنه داشت) در بین کارگردانان کشورمان بی نظیر بود.به قول دو یار قدیمی حاتمی یعنی منوچهر اسماعیلی و ناصر طهماسب ،دوبله برای حاتمی چیزی فراتر از صداگذاری صرف به جای بازیگران بود،او با دوبله فیلم هایش را روتوش و پالایش می نمود و در اتاق دوبله،دیالوگ های آهنگین خود را صیقل می داد.

 

او هم دیریست که رفته

دراین بین صدای منوچهرنوذری از صداهای مورد علاقه علی حاتمی بود که نمونه بارزش،انتخاب صدای نوذری برای روایت گویی سریال به یاد ماندنی هزاردستان است.

درابتدای هر قسمت منوچهر نوذری عنوان «آنچه گذشت» را می گفت و خلاصه ای از قسمت پیشین را روایت می کرد و در قسمت پایانی شاهد حسن ختام سریال بدین مضمون از زبان وی بودیم.«کاری که امروز به دست رضا نشد،فردا به امر خدا،دست مرتضی بساخت.هزاردستان بود و ابردست،غافل که دست خداست،بالاترین دست ها،یدالله فوق ایدیهم».

منوچهر نوذری که در سال 1315 متولد شده بود در سال 1384 از میان ما رفت.اما خاطره صدایش هنوز هم در ذهن مخاطبانش جای دارد،وقتی به جای هنرپیشه های مشهوری چون شون کانری (در فیلم دکترنو)، جیمزاستوارت(چه کسی لیبرتی والاس را کشت؟ ، وینچستر73 و سرگیجه) ، استیومک کوئین(بچه سن سینمایی) دنی کی،گلن فورد،بابا هوپ،راج کاپور و... نقش گویی کرد که متاسفانه قسمت اعظم نسخه دوبله این فیلم ها با صدای نوذری در دسترس نیست،اما خاطره صدای نوذری به جای جک لمون بسیار دلپذیرتر از سایر نقش گویی هایش است. 

 

صدای منوچهر نوذری بسیار شیرین بر چهره جک لمون می نشست که این مهم در فیلم های شاخص لمون مانند ایرما خوشگله،آپارتمان،شیرینی شانس،روزهای شراب و گل سرخ، گلن گری گلن راس موجود است و حتی در دوبله فیلم پدر(اثر گری دیوید گلدبرگ،محصول 1989) که جک لمون نقش پیرمردی ناتوان و بیماربه نام جک ترمونت را بازی می کند،منوچهر نوذری در آن زمان که حال مساعدی نداشت با همان صدا این نقش را باورپذیر کرد.بانی ورود منوچهر نوذری به عرصه دوبلاژ برادر بزرگش محمود نوذری بود.

وی در سال 1333 در دوبله فیلم دختر نمک زار(به مدیر دوبلاژی هوشنگ لطیف پور) در استودیو شهاب حضور پیدا کرد و در کنار زنده یادان ایرج و کاووس دوستدار نقش آرتیسته را گفت.

تبهر نوذری در گویندگی بقدری بود که صاحبان فیلم را مجاب کرد که مدیریت دوبلاژ برخی آثار را در اوایل دهه 1340 به او بسپارند که دوبله فیلم پیرمرد و دریا (اثر جان استرجس) اولین کار مدیردوبلاژی اش بود.فعالیت های پربار منوچهر نوذری تنها محدود به دوبله نمی شود بلکه ایشان در دنیای رسانه یگانه است.

بازیگری و کارگردانی در سینما،اجرا در تلویزیون و خلق صدای شخصیت های رادیویی چون دردانه حسن کبابی،آقای ملون،آقای دست و دلبازو... شمه ای از یادگارهای منوچهر نوذری است.هنوزهم برنامه رادیویی صبح جمعه با شما در صدر بهترین های تاریخچه رادیو در ایران قرار دارد که این میزان علاقه و محبوبیت با ذوق منوچهرنوذری و همکارانش میسر شد و اجرای هوشمندانه اش در طولانی ترین مسابقه تلویزیونی از لحاظ پخش یعنی "مسابقه هفته" مثال زدنی است.این در حالی است که این روزها،مسابقه های تلویزیونی (که با رنگ و لعابی از گرافیک و انیمیشن و قراردادن پیام کوتاه برای جواب به پرسش ها) سعی دارند برای مخاطب جذابیت و سرگرمی سازی تولید کنند و اغلب هم ناموفق هستند ،مسابقه هفته با ساختار و ظاهری ساده از طریق نوذری چگونه توانست در قلب میلیون ها نفر جای بگیرد و این نشان از توانایی های منوچهر نوذری بود.این یادداشت را با بیتی که همیشه در انتهای برنامه هایش می گفت به پایان می بریم؛ زحق توفیق خدمت خواستم، ندا آمد پنهانی چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی. 

.....روحش شاد.....  

نوذری اولین بازیگری بود که در تلویزیون ایران مقابل دوربین رفت و گفت: تصویر من را در جعبه‌ای می‌بینید که نامش تلویزیون است!
سالها او در نقش شاباجی خانم از همین برنامه رادیوئی صبح جمعه باشماصحبت می‌کرد و تا خودش نگفت و مطبوعات وقت ننوشتند، هیچکس نتوانسته بود حدس بزند که این پیرزن وراجی که می‌برد و می‌دوزد، مرد چهل و چند ساله ایست بنام "نوذری

 

ذره ای ناچیز تر از خودمان

این عکسی است که فضاپیمای «وویجر» از زمین گرفته. عکسی که زمین را در فضای بیکران نشان می‌دهد. «کارل ساگان» فضانورد آمریکایی کتابی با همین عنوان نوشته است.
در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

دوباره به این نقطه نگاه کنید. همین جاست. خانه اینجاست. ما اینجاییم. تمام کسانی که دوستشان دارید، تمام کسانی که می‌شناسید، تمام کسانی که تا به حال چیزی در موردشان شنیده‌اید، تمام کسانی که وجود داشته‌اند، زندگی‌شان را در اینجا سپری کرده‌اند. برآیند تمام خوشی‌ها و رنج‌های ما در همین نقطه جمع شده است.

  چه ریزه هس؟!
 
هزاران مذهب، ایدئولوژی و دکترین اقتصادی که آفرینندگانشان از صحت آنها کاملا مطمئن بوده‌اند، تمامی شکارچیان و صیادان، تمامی قهرمانان و بزدلان، تمامی آفرینندگان و ویران‌کنندگان تمدن، تمامی پادشاهان و رعایا، تمامی زوج‌های عاشق، تمامی پدران و مادران، کودکان امیدوار، مخترعان و مکتشفان، تمامی معلمان اخلاق، تمامی سیاستمداران فاسد، تمامی «ابرستاره‌ها» تمامی رهبران کبیر، تمامی قدیسان و گناهکاران در تاریخ‌ گونه ما آنجا زیسته‌اند؛ در این ذره غبار که در فضای بیکران در مقابل اشعه خورشید شناور است. زمین ذره‌ای خرد در برابر عظمت جهان است. به رودهای خون که توسط امپراتوران و ژنرال‌ها بر زمین جاری شده، البته با عظمت و فاتحانه بیندیشید. این خونریزان، اربابان لحظاتی از قسمت کوچکی از این نقطه بوده‌اند. به بی‌رحمی‌های بی‌پایانی که ساکنان گوشه‌ای از این نقطه، توسط ساکنان گوشه دیگر (که از این فاصله نمی‌توان آنها را از هم بازشناخت) متحمل شده‌اند.

بیندیشید چقدر اینان به کشتن یکدیگر مشتاقند، چقدر با حرارت از یکدیگر متنفرند. تمامی شکوه و جلال ما، تمامی حس خودم هم‌بینی بی‌پایان ما، توهم این‌که ما دارای موقعیت ممتاز در پهنه گیتی هستیم، به واسطه این عکس به چالش کشیده می‌شود. سیاره ما لکه‌ای گم‌شده در تاریکی کهکشان‌هاست. در این تیرگی عظمت بی‌پایان هیچ نشانه‌ای از این‌که کمکی از جایی می‌رسد تا ما را از شر خودمان در امان نگاه دارد، دیده نمی‌شود.

زمین تنها جای شناخته شده است که قابلیت زیست دارد. هیچ جایی نیست؛ حداقل در آینده نزدیک که گونه بشر بتواند مهاجرت کند. مشاهدات، بله؛ استقرار، هنوز نه. خوشتان بیاید یا نه، زمین تنها جایی است که می‌توانیم روی پایمان بایستیم. گفته شده که فضانوردی تجربه‌ای است شخصیت‌ساز که فرد را فروتن می‌سازد. شاید هیچ تصویری بهتر از این، غرور ابلهانه و نابخردانه نوع بشر را در دنیای کوچکش به نمایش نگذارد. برای من این تصویر تأکیدی است بر مسئولیت ما در جهت برخورد مهربانانه‌تر با یکدیگر و سعی در گرامی‌داشتن و حفظ کردن این نقطه آبی کمرنگ؛ تنها خانه‌ای که تاکنون شناخته‌ایم.

بیگ بنگ ...... انفجار بزرگ

پیدایش کائنات براى انسان یک نادانسته بود و بشر مى خواست بداند که این پیدایش از کجا شروع شد.آیا به صورت یکنواخت بوده و همین گونه نیز ادامه دارد یا نه؟ چنان که برخى اعتقاد داشته اند که کائنات همین ساختار را داشته و بدون تغییر باقى مى ماند. خب نتیجه اینکه نظریه هاى مختلفى در این رابطه وجود داشت و نظریه پردازیهاى زیادى مى شد. یکى از این نظریه ها که حدود سى و هفت یا سى و هشت سال قبل ارائه شد بیگ بنگ یاهمان انفجار بزرگ نام داشت که توانست به خیلى از ابهامات پاسخ بدهد. این نظریه، آغاز کائنات را از یک هسته اتم در فضا و زمان صفر مى داند زیرا آن هنگام هنوز فضا وزمان آغاز نشده بود. تصور بکنید که تمام کائنات در یک هسته اتم یاحتى کوچکتر از آن جاى داشت و در یک لحظه این فضا و زمان آغاز مى شود یعنى اینکه یک انفجار بزرگ که حاصل گرانش شدید ناشى از فشردگى بوده، شروع شد.

این واقعه بین سیزده تا پانزده میلیارد سال پیش رخ داده است، درحقیقت این حادثه از آن نقطه صفر شروع مى شود. قابل ذکر است که باوجودچنین فشردگى اى طبیعتاً دماى بسیار زیادى در لحظه کمى قبل از انفجار بزرگ حاکم بوده است. هنگامى که فضا وزمان شروع به بزرگ و باز شدن کرد، دما مدام رو به کاهش بوده به طورى که تخمین زده مى شود وقتى فقط یک ثانیه ازتشکیل کائنات مى گذشته است ده میلیارد کلوین نزول دما داشته ایم.

انبساط جهان به قدرى شدید رخ داده است که از اندازه کوچکتر از یک هسته اتم در یک لحظه به اندازه کره زمین بزرگ مى شده، یعنى انبساط و تورم بعد از بیگ بنگ شروع شده بود اما هنوز کهکشانها به وجودنیامده بودند. نور آغاز کائنات بود سپس بعداز نور، ماده ایجاد شد و شاید بعد از دو میلیارد سال از انفجار بزرگ کهکشانها شکل گرفتند و خورشید ما یکى از ذرات کوچک آنهاست. 

 

جهان در یک نگاه



کهکشانها چگونه و چه زمانى شکل گرفتند؟

کهکشانى که ما در آن هستیم (کهکشان راه شیرى) حدود ده میلیارد سال پیش به وجود آمده است البته اگر قبول کنیم که بیک بنگ سیزده میلیاردسال پیش رخ داده است.

اما کهکشانها انواع مختلفى دارند که عبارت است از: نامنظم، بیضوى و مارپیچى. ازمواد اطراف کهکشانها که باقى مانده بودند بازوهاى کهکشانى شکل گرفتند اما چون فشردگى مواد را در آن قسمت فضا داشتیم ونیز کهکشانهاى شکل گرفته بسیار نزدیک به هم بودند طبیعتاً برخوردها هم زیاد بوده است یعنى دوکهکشان با هم ادغام شده و یک کهکشان بزرگتر تشکیل مى دادند یا سبب ساز بازوهاى کهکشانى بزرگتر مى شدند. این اثرات در بحث انتقال به سمت قرمز یا رد شیفت مى گنجند.

این انفجار چقدر طول کشید؟

براى لحظه انفجار بزرگ عدد ده به توان منفى چهل و سه را در نظر مى گیرند و بعد از آن لحظه، حادثه شروع مى شود که حتى هنوز به هزارم ثانیه نرسیده، تغییرات در حال رخ دادن بوده است.

عالم در ابتدا چگونه به نظر می آمد؟

آشکار است برای آگاهی از چگونگی اولین ثانیه ها و یا بهتر بگوییم اولین اجزای ثانیه های پس از انفجار اولیه نباید از ستاره شناسان پرسید بلکه در این مورد باید به فیزیکدان های متخصص در امر فیزیک ذره ای مراجعه کرد که در مورد تشعشعات و ماده در شرایط کاملا سخت و غیر عادی تحقیق می کنند و تجربه می کنند. تاریخ کیهان معمولا به 8 مقطع کاملا متفاوت و غیر مساوی تقسیم می شود :

مرحله اول - صفر تا 43- 10 ثانیه


این مساله هنوز برایمان کاملا روشن نیست که در این اولین اجزای ثانیه ها چه چیزی تبدیل به گلوله آتشینی شد که کیهان باید بعدا از آن ایجاد گردد . هیچ معادله و یا فرمول های اندازه گیری برای درجه حرارت بسیار بالا و غیر قابل تصوری که در این زمان حاکم بود در دست نمی باشد.

مرحله دوم- 43- 10 تا 32- 10 ثانیه

اولین سنگ بناهای ماده مثلا کوارک ها و الکترون ها و پاد ذره های آنها از برخورد پرتوها با یکدیگر به وجود می آیند. قسمتی از این سنگ بناها دوباره با یکدیگر برخورد می کنند و به صورت تشعشع فرو می پاشند. در لحظه های بسیار بسیار اولیه ذرات فوق سنگین - نیز می توانسته اند به وجود آمده باشند. این ذرات دارای این ویژگی هستند که هنگام فروپاشی ماده بیشتری نسبت به ضد ماده و مثلا کوارک های بیشتری نسبت به آنتی کوارک ها ایجاد می کنند. ذرات که فقط در همان اولین اجزای بسیار کوچک ثانیه ها وجود داشتند برای ما میراث مهمی به جا گذاردند که عبارت بود از : افزونی ماده در برابر ضد ماده

مرحله سوم- از 32- 10 ثانیه تا 6- 10 ثانیه

کیهان از مخلوطی از کوارک ها - لپتون ها - فوتون ها و سایر ذرات دیگر تشکیل شده که متقابلا به ایجاد و انهدام یکدیگر مشغول بوده و ضمنا خیلی سریع در حال از دست دادن حرارت هستند

مرحله چهارم- از 6- 10 ثانیه تا 3- 10ثانیه

تقریبا تمام کوارک ها و ضد کوارک ها به صورت پرتو ذره ها به انرژی تبدیل می شوند. کوارک های جدید دیگر نمی توانند در درجه حرارت های رو به کاهش به وجود آیند ولی از آن جایی که کوارک های بیشتری نسبت به ضد کوارک ها وجود دارند برخی از کوارک ها برای خود جفتی پیدا نکرده و به صورت اضافه باقی می مانند. هر 3 کوارک با یکدیگر یک پروتون با یک نوترون می سازند. سنگ بناهای هسته اتم های آینده اکنون ایجاد شده اند.

مرحله پنجم - از 3- 10 ثانیه تا 100 ثانیه

الکترون ها و ضد الکترون ها در برخورد با یکدیگر به اشعه تبدیل می شوند. تعدادی الکترون باقی می ماند زیرا که ماده بیشتری نسبت به ضد ماده وجود دارد. این الکترون ها بعدا مدارهای اتمی را می سازند

مرحله ششم - از 100 ثانیه تا 30 دقیقه

در درجه حرارت هایی که امروزه می توان در مرکز ستارگان یافت اولین هسته های اتم های سبک و به ویژه هسته های بسیار پایدار هلیم در اثر همجوشی هسته ای ساخته می شوند. هسته اتم های سنگین از قبیل اتم آهن یا کربن در این مرحله هنوز ایجاد نمی شوند. در آغاز خلقت عملا فقط دو عنصر بنیادی که از همه سبکتر بودند وجود داشتند : هلیم و هیدروژن

مرحله هفتم - از 30 دقیقه تا 1 میلیون سال پس از خلقت

پس از گذشت حدود 300000 سال گوی آتشین آنقدر حرارت از دست داده که هسته اتم ها و الکترون ها می توانند در درجه حرارتی در حدود 3000 درجه سانتی گراد به یکدیگر بپیوندند و بدون اینکه دوباره فورا از هم بپاشند اتم ها را تشکیل دهند . در نتیجه آن مخلوط ذره ای که قبلا نامرئی بود اکنون قابل دیدن می شود.

مرحله هشتم - از یک میلیون سال پس از خلقت تا امروز

از ابرهای هیدروژنی دستگاههای راه شیری ستارگان و سیارات به وجود می ایند. در داخل ستارگان هسته اتم های سنگین از قبیل اکسیژن و آهن تولید می شوند. که بعد ها در انفجارات ستاره ای آزاد می گردند و برای ساخت ستارگان و سیارات و حیات جدید به کار می ایند.

عناصر اصلی حیات زمینی چه زمانی پدیدار شد؟

برای زمین با توجه به گوناگونی حیات که در آن وجود دارد 3 چیز از اهمیت خاصی برخوردار بوده است:

از همان ابتدای خلقت همیشه ماده بیشتری نسبت به ضد ماده وجود داشته و بنابراین همواره ماده برای ما باقی می ماند.

در مرحله ششم هیدروژن به وجود آمد این ماده که سبک ترین عنصر شیمیایی می باشد سنگ بنای اصلی کهکشانه ها و سیارات می باشد. هیدروژن همچنین سنگ بنای اصلی موجودات زنده ای است که بعدا روی زمین به وجود آمدند و احتمالا روی میلیاردها سیاره دیگر نیز وجود دارند. در مرکز ستارگان اولیه هسته اتم های سنگین از قبیل اکسیژن و یا کربن یعنی سنگ بناهای اصلی لازم و ضروری برای زندگی و حیات بوجود آمدند.

آیا عالم همواره در حال انبساط خواهد بود؟

جنبش انبساطی یا به عبارت دیگر از همدیگر دور شدن کهکشانه ها به هر حال رو به کند شدن است. زیرا جزایر جهانی متعدد در واقع به سمت یکدیگر جذب می شوند و در نتیجه حرکت انبساطی آن ها کند تر می شود. اکنون پرسش فقط این است که آیا زمانی تمام این حرکت ها متوقف خواهد گردید و این عالم در هم فرو خواهد پاشید؟ این مساله بستگی به تراکم ماده در جهان هستی دارد. هر چه این تراکم بیشتر باشد نیرو های جاذبه بین کهکشانه ها و سایر اجزای گیتی بیشتر بوده و به همان نسبت حرکت آن ها با شدت بیشتری متوقف خواهد شد. در حال حاضر چنین به نظر می رسد که تراکم جرم بسیار کمتر از آن است که زمانی عالم در حال انبساط را به توقف در آورد. به هر حال این امکان وجود دارد که هنوز جرم های بسیار بزرگ ناشناخته ای از قبیل ( سیاهچاله های اسرار آمیز) یا ( ابرهای گازی شکل تاریک) وجود داشته باشند و نوترینو ها که بدون جرم محسوب می شوند جرمی هرچند کوچک داشته باشند. اگر این طور باشد در این صورت حرکت کیهانی زمانی شاید 30 میلیارد سال دیگر متوقف خواهد شد. در آن زمان کهکشان ها با شتابی زیاد حرکت به سوی یکدیگر را اغاز خواهند کرد تا در نهایت به شکل یک گوی آتشین عظیم با یکدیگر متحد شوند. آن زمان شاید می باید روی یک انفجار اولیه جدید دیگر و تولد یک عالم جدید حساب کنیم. با توجه به سطح کنونی دانش بشر و میزان پژوهش های انجام شده باید اینطور فرض کرد که عالم تا ابدیت انبساط خواهد یافت.

با توجه به بزرگى وعظمت کائنات، پیدایش حیات غیرزمینى چقدر احتمال دارد؟ با یک حساب سرانگشتى متوجه مى شویم که باوجود این تعداد ستاره احتمال حیات بسیار زیاد است. حتى بعضى از ستاره ها داراى سیاره نیستند و یا این سیاره بسیار دور از ستاره یا بسیار نزدیک به آن هستند و برخى هم گازى مى باشند اگر تمام این موارد را از کل ستاره ها کم کنیم تقریباً بیست وپنج درصد آنها امکان وجود حیات را دارند.

آیا میدانستید …؟

- فقط حدود 4درصد عالم از ماده ، به شکلی که ما می شناسیم تشکیل شده است ، یعنی ماده معمولی که ما می شناسیم و در آزمایشگاه وجود دارد، فقط 4درصد کل عالم را می سازد. 23درصد عالم را ماده تاریک سرد تشکیل داده که دانشمندان اطلاعات خیلی کمی درباره اش دارند و 73درصد باقی مانده را انرژی تاریک عجیب تشکیل می دهد که تقریبا تنها چیزی که در موردش می دانیم ، این است که وجود دارد!