حرفی شنیدم!!

دم به دم از هر دمی حرفی شنیدم 

ز خوب و بد کمی چیزی شنیدم 

 

نهایت تیر غیبش بر تنم کرد 

فقط ناله ز سوز دل شنیدم 

 

بدو گفتم عزیزم جان من ای مونس من 

صدای ناله از اعماق قلبم من شنیدم 

 

بگفتا من فدای قد و بالات 

کمان کردی من از دنیای دیگر میشنیدم؟ 

 

به آگاهی فرو بردم تبر بر گردن تو 

چرا که صوت خوشتر از غریبان میشنیدم

گهگاهی

گهی لختی بخندی بر رخ من 

گهی دیگر سراسر ظلمت من 

 

نمیدانم کجای روزگارم 

گهی زنده گهی یک نعشه ام من 

 

اگر یارم هماره همرهم بود 

دگر باقی بماند گردن من

بینام و بی نشان

علی گویان زنم در راه دهدشت 

به صحرا و بیابان و در و دشت 

 

چو مرکب را برون آرم ز خانه 

همی گردد سیاهی پیش چشمم تا به خا...

 

که ای ووای دلم راهم شروع شد 

فراغ و درد و درمان هم شروع شد 

یکی در بهبهان و یکی دهدشت 

خدایا این فراغم بس فزون گشت 

 

ولیکن راه عشق و راه کار است 

ع.م. بر آن سوار است 

 

چو نیمی بگذرد از نیم آن روز 

دوباره سر بگیرد راه پر سوز 

 

عل.این گفتمت تا که بدانی 

سخن از بهر من گشته معانی  

 

بخواهم سر گذارم بر سر تو 

شوم ارجح به آن خوب و بد تو 

 

ولی اینهم بگویم از ته دل 

ع.دوستت میدارم بچه خوشکل

درمان ندارد

زد و خورد رفیق و یار جونی هم گمان پایان ندارد 

زبان عاشقی و تندوتیز و هر چه میگویی خریداری ندارد 

به نیشی گشته سمی آن تن تو 

که افلاطون به آن افلاطونی درمان ندارد 

حکیم و مرشدو هر کس که دانی 

به هر یک بنگری مست و پریشان گشته و راهی ندارد 

زمین و آسمان و کاینات و کل هستی 

زبان بربسته و عالم که رهکاری ندارد 

فقط دل راسپرده دست آن نیروی مخفی  

که گر خیرت بود چاره شود،چاره ندارد!

تو یادته؟ ( شعر شیرازی )

شعری با گویش شیرازی 

 

تو چیشوی نازو سیاه تو همش زل میزدم    تویادنه؟ 

حرف از عشق و محبت بو دل خل میزدم     تو یادته؟ 

تا که یی روز میون باقی روزا تطیل میشد    

زمین و آسمونو بهم میبافتم تا دل تو وا بشه  تو یادته؟  

خواب هر شب که میخاس شوروع بشه 

سرت, روی سینه ی خودم میذوشتمکه غما فنا بشه   تویادته؟ 

آمو یی روز که میون من و تو جلدی جغید یی اولولک 

فمیدم قصه ما نقل هزار و یی شبه  تویادته؟ 

قلب ما عین شیشن میون بحثوی خودمون 

گفته بودم که شیشم پیرکس داره بری, خودش   تو یادته؟