دم به دم از هر دمی حرفی شنیدم
ز خوب و بد کمی چیزی شنیدم
نهایت تیر غیبش بر تنم کرد
فقط ناله ز سوز دل شنیدم
بدو گفتم عزیزم جان من ای مونس من
صدای ناله از اعماق قلبم من شنیدم
بگفتا من فدای قد و بالات
کمان کردی من از دنیای دیگر میشنیدم؟
به آگاهی فرو بردم تبر بر گردن تو
چرا که صوت خوشتر از غریبان میشنیدم