عبید زاکانی

شخصی خانه ای به کرایه گرفته بود . چوبهای سقف آن بسیار صدا میکرد .

صاحب خانه را خبر دادند تا مگر مرمتش کند . او پاسخ

گفت : چوبهای سقف ذکر خداوند میکنند! 

 گفت : نیک است ، اما میترسم که این ذکر به سجود مینجامد .

رساله دلگشا عبید زاکانی 

/////////////////////////////////////////////////

مردی به جنگ شیر می رفت ، نعره می زد و تیر می داد .

گفتند : نعره چرا می زنی ؟ گفت : تا شیر بترسد .

گفتند  چرا تیر می زنی ؟ گفت : من نیز می ترسم .

/////////////////////////////////////////////////

دزدی در شب ، خانه فقیری می جست . فقیر از خواب بیدار شد

گفت : ای مردک آنچه تو در تاریکی می جویی ، ما در روز روشن می جوئیم و نمی یابیم .

///////////////////////////////////////////////////

وقتی مزید را بگرفتند به تهمت آنکه شراب خورده است .

از دهان او بوی شراب نیافتند . گفتند قی کن ، گفت : آنگاه طعام شبانه را که ضمانت می کند ؟

////////////////////////////////////////////////////

یکی اسبی از دوستی به عاریت خواست . گفت : اسب دارم اما سیاه است .

گفت : مگر اسب سیاه را سوار نشاید شد ؟ گفت : چون نخواهم داد ، همین قدر بهانه بس است !

/////////////////////////////////////////////////////

لری پیش طبیب رفت و گفت : موی ریشم درد می کند . پرسید که چه خورده ای ؟

گفت : نان و یخ . گفت : برو بمیر که نه دردت به درد آدمی می ماند و نه خوراکت .

/////////////////////////////////////////////////////

آدم تا در بهشت بود ، ریش نداشت . ملائکه او را سجده کردند .

 چون ریش برآورد و ملائکه هرگز ریش ندیده بودند پس آغاز ریشخند کردند .

مسکین از انفعال ، از بهشت بیرون جست

و به صحرای دنیی گریخت و به زحمت گرفتار شد ...

/////////////////////////////////////////////////////

شخصی با دوستی گفت : که مرا چشم درد می کند تدبیر چه باشد؟

 گفت : مرا پارسال دندان درد میکرد ، برکندم...

//////////////////////////////////////////////////////

شخصی دعوی خدائی میکرد ، او را پیش خلیفه بردند .

او را گفت : پارسال اینجا یکی دعوی پیغمبری میکرد او را کشتند .

گفت : نیک کرده اند که من او را نفرستاده بودم ! .  

کلیات - عبید زاکانی       

روح الله خالقی

روح الله خالقی

تولد 1285، درگذشت 1344

سال1285 در کرمان زاده شد. وقتی به سال 1302 استاد علینقی وزیری ( کلنل) اقدام به تاسیس مدرسه ی عالی موسیقی کرد ، خالقی در آن مدرسه نام نوشت و پس از چند سال ، از شاگردی به مقام همکاری استاد وزیری نایل آمد. به سال 1313 موفق به اخذ دانشنامه لیسانس در رشته ادبیات و زبان فارسی شد . به سال 1323 انجمن ملی موسیقی و به سال 1338 رهبری ارکستر گلها را پذیرفت . آخرین مسافرت خالقی به منظور دیدار دخترش گلنوش و مداوای زخم معده بود که متاسفانه بازگشتی در پی نداشت . در 21 آبان 1344 در شهر سالزبورک دیده از جهان فرو بست .

از 14 سالگی به نواختن ویولن پرداخت و آهنگهای دل انگیزی را که آن روزها وزیری ساخته و پرداخته بود بخصوص آهنگ < خریدار تو > ذوق و علاقه روح الله را به فراگرفتن فنون موسیقی چنان دامن زد که تحصیلات خود را از سال سوم متوسطه رها کرد . ولی پس از چندی که از محضر فیاض وزیری بهرمند گردید به ادبیات نیز علاقمند شد. روح الله خالقی که عضویت شورای موسیقی و سرپرستی ارکستر شماره یک رادیو ایران را به عهده داشت، بی شک از برجسته ترین استادان موسیقی روزگار ما محسوب میشود و با ایجاد موسسات مانند < انجمن موسیقی و هنرهای موسیقی > خدمات گرانبهایی در راه احیا و اعتلای موسیقی ایرانی انجام داده و با درج مقالات ارزنده ای در مجلات موسیقی رادیو و گفتارهای رادیودیی و با تالیف و تصنیف کتابهای متعددی درباره سرگذشت موسیقی و هدایت و راهنمایی هنرجویان در فراگرفتن این رشته هنری رسالت خود را به خوبی نشان داده است . او به منظور اشاعه موسیقی ایرانی به کشورهای هندوستان ، فرانسه ، ایتالیا ، رومانی و اتحاد جماهیر شوروی مسافرت کرد.

 

قطعات ارکستری : رنگارنگ شماره 1 ( اصفهان ) و رنگارنگ شماره 2 ( ماهور )

قطعات آوازی : سرودهایی مانند : ای ایران ، سرود کارگران – تصنیفها : حالا چرا ، مستی عاشقان ، می ناب ، آه سحر

نواها و ترانه های محلی : ترانه های بختیاری : شلیل ، دست به دستمالم نزن

و آثار قلمی : کتاب نظری به موسیقی ، کتاب هماهنگی ، کتاب سه جلدی سرگذشت موسیقی ایران  

 

خیام

هر یک چند یکی برآید که منم !

با نعمت و با سیم و زر آید که منم !

تا کارک او نظام گیرد روزی ،

ناگه اجل از کمین در آید که : منم!!!!

آینه

وه ! چه بی خویشتن است آینه !

 

چه حاضر جواب !

 

توهین و تملق در قاموس او نیست !

  

آبشار آنجل

 

آبشار آنجل

آبشار انجل از ارتفاع 979 متری و از فلاتی بلند در مناطق کوهستانی  گویان در کشور ونزوئلا در امریکای جنوبی پایین می ریزد . این مناطق کوهستانی بلند ترین آبشار جهان را تشکیل داده اند . حجم آبی که از بالای آبشار پایین می ریزد 20 برابر آبشار نیاگارا است . بلندترین آبشار در این ناحیه که طویلترین آبشار جهان نیز میباشد ، 807 متر ارتفاع دارد. این آبشار به داخل شاخه ای از رود کارئو جاری میشود که سپس در رودخانه ی کارونی جریان می یابد . رودخانه ی کارونی یکی از شاخه های رودخانه بزرگ اورنیوکو میباشد که در مسیر خود به اقیانوس اطلس به این رودخانه می پیوندد.

 

مناطق کوهستانی گویان

این مناطق کوهستانی مملو از فلاتها ، تپه های گرد ، کوهستانهای مسطح و دره های تنگ میباشد ، که از منطقه جنوبشرقی ونزوئلا تا برزیل شمالی گسترده شده اند. این مناطق کوهستانی پوشیده از جنگلهای انبوه بارانی گرمسیری و منطقه کوچکی از دشتهای هموار است . ساکنین این ناحیه هر کدام از فلاتهای متعدد این منطقه را به زبان محلی ، اویان تپوی می نامند . شکافهای کوچک و مجراهای آب وسیع که در ماسه سنگهای فلات پدید آمدند ، مقدار زیادی از باران را در خود ذخیره میکنند. این آب از کناره های فلات سرآزیر میشود و آبشار آنجل را می سازد. تپو های ( کوه های ) سرزمین های بلند گویان پوشیده از گیاه می باشد . این کوها باقیمانده فلات ماسه سنگ های گسترده ای هستند که میلیون ها سال پیش فرسوده شده اند . این سراشیبی های کوتاه نیز در عمق جنگلهای بارانی قرارگرفته اند .

 

 

کشف مجدد

اگر چه قرنها بود که قبیله های سرخپوست این آبشار را ی شناختند ، ولی در دهه 1930 کشف آن رسما  اعلام شد . در سال 1935 یک خلبان آمریکایی به نام جیمی آنجل در جستجوی طلا با هواپیمای خود مشغول پرواز در این منطقه بود . هنگامی که او جریان آبی را که از آبشار پایین می ریخت مشاهده کرد ، فهمید که در حال مشاهده بزرگترین آبشار جهان است .

 

 

سفر بازگشت

آنجل به همراه همسر خود و یک راهنمای کوهستان به آبشار بازگشت . او توانست با هواپیمای خود در باتلاقی در نوک فلات این ناحیه فرود بیاید اما آنها قادر به رسیدن به نوک ابشار با پرواز مجدد نشدند . جیمی در جستجوی طلا بود . جریان شدید رودخانه ، اغلب قطعات کوچک طلا را از روی تخته سنگها و قسمت پایین رودخانه می شست .آنها دو هفته بعد ، پیاده به پایگاه خود بازگشتند .

بررسی علمی

14 سال بعد از ابشار آنجل ( که به نام خلبان شجاع آن ، آنجل نامگذاری شد) به طور کامل بازدید به عمل آمد . هیات  اعزامی با یک قایق موتوری به بالای رودخانه حرکت کردند تا به آبشار آنجل رسیدند . نظریه جیمی آنجل درست از آب در آمد، این آبشار مرتفع ترین آبشار جهان بود . در فصل باران ، آب آبشار آنجل به حداکثر مقدار خود می رسد و جریان آب با شدت فرومی ریزد . اغلب وقتها قله ابشار در زیر ابرها و قطرات ریز باران که در هوا پخش شده اند ، از دید پنهان است .

جیمی در یک سانحه هوایی در 1956 کشته شد و خاکستر جسد او بر روی آبشار آنجل پخش گردید . امروزه هواپیمایی را که آنجل با آن آبشار را کشف کرد در موزه ونزوئلا نگهداری می کنند .

 

 

الدورادو

برخی از مردم معتقدند که شهر افسانه های الدورادو در زمین های بلند گویان واقع شده است . بر اساس افسانه ها ، این شهر با طلا سنگفرش شده است . حاکم شهر ، شخصی به نام الدورادو به معنی مرد طلایی بود . او به قدری ثروتمند بود که هر روز صبح تمام بدن خود را با گرد طلا میپوشاند .  بسیاری از جستجو گران به دنبال یافتن این شهر بوده اند ، ولی تاکنون توفیقی نیافته اند . اکنون محققین بر این باورند که شاید الدورادو هرگز وجود نداشته است .